بازسازی رویکرد رسانه‌ها با محوریت امید و تاب‌آوری اجتماعی

در شرایطی که نقش رسانه‌ها در شکل‌دادن به افکار عمومی بیش از هر زمان دیگری برجسته شده است، نوع و کیفیت محتوای ارائه‌شده به مخاطبان، مستقیماً بر سلامت روانی و اجتماعی جامعه اثر می‌گذارد. مرور الگوهای محتوایی در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که حجم قابل‌توجهی از پوشش‌های خبری بر اتفاقات تلخ، تنش‌های سیاسی و اقتصادی، خشونت، بحران‌ها و ناامنی‌ها متمرکز است. این تمرکز در حالی ادامه دارد که بسیاری از جوامع نیازمند ثبات روانی و تقویت انگیزه برای مشارکت در حل مسائل هستند.

محتوای منفیِ بی‌وقفه، به‌ویژه زمانی که بدون تحلیل متوازن و ارائه چشم‌انداز منتشر می‌شود، می‌تواند به مرور زمان مخاطب را دچار بی‌اعتمادی، فرسودگی ذهنی و احساس ناتوانی کند. چنین حالتی، زمینه را برای ناامیدی جمعی فراهم می‌کند؛ حالتی که در آن جامعه نه‌تنها نسبت به وقایع پیرامون خود حساس‌تر و مضطرب‌تر می‌شود، بلکه انگیزه خود را برای اقدام و مشارکت نیز از دست می‌دهد.

اینکه رسانه‌ها در بیان واقعیت‌ها مسئول‌اند، امری مسلم است؛ اما نحوه‌ی روایت این واقعیت‌ها همان چیزی است که می‌تواند تفاوتی چشمگیر در سلامت روان مخاطب ایجاد کند. رسانه‌هایی که در کنار گزارش واقعیت‌های سخت، به ظرفیت‌های مثبت، داستان‌های موفقیت‌آمیز و رویدادهای الهام‌بخش نیز می‌پردازند، در واقع به بازسازی امید اجتماعی کمک می‌کنند. این تعادل می‌تواند تصویری منصفانه‌تر، انسانی‌تر و مسئولانه‌تر از جامعه ارائه دهد.

ضرورت بازنگری در رویکردهای خبری از همین‌جا آغاز می‌شود؛ جایی که خبرنگار و سردبیر نه‌فقط ناظر بر رخداد، بلکه شریک در فضای روانی جامعه محسوب می‌شوند. ارائه اخبار متعادل، روایت‌محور و راهکارمحور، می‌تواند نقش رسانه را از صرف اطلاع‌رسانی به سطحی بالاتر ارتقا دهد؛ سطحی که در آن مخاطب نه با ترس، بلکه با آگاهی، انگیزه و مشارکت به آینده نگاه کند.

این روند موجب شکل‌گیری ذهنیتی بدبینانه و آمیخته با بی‌اعتمادی در میان مردم شده که در بلندمدت می‌تواند احساس ناتوانی، اضطراب و بی‌ثباتی روانی را تقویت کند. یافته‌های علمی متعددی نشان داده‌اند که تأثیر اخبار منفی بر روان انسان‌ها، بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور می‌شود و به‌ویژه در جوامع در حال گذار، می‌تواند منجر به انفعال و کاهش مشارکت عمومی گردد.

در چنین فضایی، تقویت اطلاع‌رسانی سازنده و امیدآفرین می‌تواند نقطه‌ی عطفی در مسیر اصلاح عملکرد رسانه‌ها باشد. این رویکرد به جای تمرکز یک‌سویه بر بحران، تلاش دارد تصویری متعادل، واقعی و همراه با راهکار از جامعه ارائه کند؛ روایتی که هم چالش‌ها را بیان می‌کند و هم ظرفیت‌ها و موفقیت‌ها را بازتاب می‌دهد.

رسانه‌هایی که با هدف ارتقاء تاب‌آوری اجتماعی و انگیزش عمومی فعالیت می‌کنند، در واقع در حال ایفای نقشی فراتر از خبررسانی صرف هستند. آن‌ها بستری برای مشارکت، همدلی، گفت‌وگو و حرکت به سوی آینده‌ای روشن‌تر فراهم می‌کنند. یکی از نمونه‌های این رویکرد در میان رسانه‌های فارسی‌زبان، این پایگاه خبری است که تلاش دارد الگوهای موفق، نوآوری‌ها، و مسیرهای مثبت رشد فردی و جمعی را برجسته کند.

بررسی داده‌های رفتاری و تجربیات جهانی از جمله تحلیل‌های صورت‌گرفته توسط زیرساخت‌های گوگل ، جست‌وجوی سفارشی  و همچنین گزارش‌های آمریکای لاتین تأیید می‌کنند که رویکرد امیدمحور در رسانه‌ها با استقبال روزافزون کاربران مواجه است.

در کنار آن، پلتفرم‌هایی همچون یوتیوب، گوگل مپس و شبکه های اجتماعی  نیز به‌صورت غیرمستقیم در توزیع محتوای مثبت نقش ایفا می‌کنند و نشان داده‌اند که ترکیب روایت بصری و متنی، تأثیر عمیق‌تری بر ذهن مخاطب دارد.

پیشنهاد می‌شود رسانه‌های فارسی‌زبان، به‌ویژه آن‌هایی که در بسترهای خبری تحلیلی فعالیت می‌کنند، بخشی از راهبرد محتوایی خود را به بازنمایی دقیق، متعادل و امیدبخش اختصاص دهند. در شرایطی که جامعه با حجم عظیمی از اطلاعات مواجه است و بسیاری از خبرها با لحن بحران‌محور، تهدیدآمیز یا ناامیدکننده منتشر می‌شوند، نیاز به روایت‌های الهام‌بخش و واقع‌گرایانه بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

رسانه‌هایی که صرفاً نقش انتقال‌دهنده خبر را ایفا می‌کنند، معمولاً در رقابت شدید خبررسانی لحظه‌ای محو می‌شوند. در مقابل، آن رسانه‌هایی که توانسته‌اند شنونده‌ی دغدغه‌های جامعه، تحلیل‌گر پدیده‌ها و سازنده‌ی جریان‌های فکری مثبت باشند، به‌مرور جایگاه خود را تثبیت کرده‌اند. این رسانه‌ها نه‌تنها به گزارش اتفاقات اکتفا نمی‌کنند، بلکه تلاش می‌کنند تا از دل مشکلات، راهکارهایی پیشنهاد دهند یا حداقل پرسش‌هایی جدی برای آغاز گفت‌وگو مطرح سازند.

نگاه متعادل در رسانه یعنی این‌که نه صرفاً به بازتاب ضعف‌ها و ناکامی‌ها پرداخته شود، و نه چشم بر چالش‌ها و واقعیت‌های تلخ بسته شود. بلکه ضروری‌ست تا نقاط قوت، ظرفیت‌های پنهان، داستان‌های موفق و تلاش‌های ثمربخش نیز در دستور کار رسانه قرار گیرد. چنین نگاهی موجب می‌شود که مخاطب با رسانه احساس اعتماد و هم‌راستایی داشته باشد، نه این‌که صرفاً مصرف‌کننده‌ای مضطرب و سرخورده باقی بماند.

در دنیای امروز که سرعت انتشار اطلاعات بی‌سابقه است و مخاطبان به‌طور مداوم در معرض سیلی از داده‌ها، تحلیل‌ها و روایت‌ها قرار دارند، تنها رسانه‌هایی می‌توانند ماندگار باقی بمانند که بتوانند هم‌زمان سه نقش اساسی را ایفا کنند: شنونده‌ی دقیق، تحلیل‌گر آگاه، و سازنده‌ی امید. این ترکیب، وجه تمایز رسانه‌هایی است که صرفاً انتقال‌دهنده خبر هستند با آن‌هایی که نقش کنشگر اجتماعی و فرهنگی را نیز برای خود تعریف کرده‌اند.

شنونده بودن، به معنای شنیدن صدای واقعی جامعه است؛ توجه به آنچه در سطح و عمق زندگی روزمره مردم جریان دارد. رسانه‌ای که به‌درستی گوش می‌سپارد، پیش از آنکه روایت‌گر باشد، درک‌کننده‌ی بافت اجتماعی است. تحلیل‌گر بودن نیز تنها به معنای تکرار آمار و ارقام نیست، بلکه توانایی دیدن لایه‌های پنهان مسائل، ریشه‌یابی، و ارائه چارچوب برای فهم بهتر پدیده‌هاست.

اما آن‌چه رسانه را به‌واقع ماندگار و تأثیرگذار می‌سازد، نقش الهام‌بخش و سازنده‌ای‌ست که بر عهده می‌گیرد. رسانه‌هایی که صرفاً بازتاب‌دهنده مشکلات هستند، در نهایت بازتولیدکننده اضطراب‌اند. در مقابل، رسانه‌هایی که ضمن بازتاب واقعیت، امکان فکر کردن به راه‌حل، حرکت، انگیزه و مشارکت را نیز فراهم می‌کنند، به رشد اجتماعی کمک می‌نمایند. تولید محتوای آگاهی‌بخش، انگیزشی و عملی، فراتر از یک کار رسانه‌ای صرف است؛ این‌گونه محتوا، نوعی مسئولیت اجتماعی نیز در خود دارد.

آینده رسانه متعلق به کسانی است که تعادل را درونی کرده باشند؛ تعادلی میان هشدار و امید، میان واقع‌گرایی و نگاه آینده‌محور، میان نقد و راهکار. رسانه‌ای که بتواند در روایت‌های خود همزمان حقیقت را بگوید و امید را زنده نگه دارد، نه‌فقط مخاطب را آگاه می‌سازد، بلکه او را برای نقش‌آفرینی در جامعه نیز توانمند می‌کند. اینجاست که رسانه، از سطح اطلاع‌رسانی عبور کرده و به‌عنوان ابزار توسعه اجتماعی و فکری عمل می‌کند.

دکمه بازگشت به بالا